خیلی از خانوادهها بر این باورند اگر خانمها مدیریت اقتصادی خانه را
به عهده بگیرند، بهتر نقش ایفا خواهند كرد. با توجه به باورهای متفاوتی كه
وجود دارد، بهتر است درباره مدیریت اقتصادی خانواده قبل از ازدواج صحبت شود
و هر دو نفر به نتیجه مطلوب برسند.
به رخ كشیدن
پست و درآمد، كوچكشمردن كارهای روزانه همسر،نداشتن آینده نگری مالی، به
فكر آینده مالی همسر نبودن و... از جمله خطاهایی است كه در بسیاری موارد
باعث میشود زن وشوهر درك درستی از هم نداشته باشند
سهم او از
دارایی چند ده میلیاردی شوهرش، چند تكه طلای قدیمی و یك خودروی پژو است.
اسماعیل، مالك یكی از بزرگترین كارخانههای تولید مواد غذایی است، سهام
چند شركت رقیب را بتازگی خریده، صاحب ویلای 2000 متری در لواسان است و سه
واحد آپارتمان 100 تا300 متری را در نقاط مختلف تهران اجاره داده... . اما
اكرم چهل و هشت ساله با گذشت 28 سال زندگی مشترك و مادر سه پسر و یك دختر،
برای اسماعیل فقط یك همسر است. او میگوید: «هرچه بر تعداد سالهای عمرم
افزوده میشود، ترسم از نداری بیشتر میشود.»
باوركردنش
كمی سخت است، اما همسران بسیاری از مردان سرمایهدار با وجود زندگی در
لوكسترین منازل و سوارشدن بر بهترین خودروها، مانند مهمانانی هستند كه
سهمشان از مالكیت در زندگی مشترك چیزی نزدیك به صفر است!
یكی من، یكی تو
اسمش
را نمیخواهد بگوید، میگوید اسم مستعار بنویس. با این دیدگاه كه زنان
برای استقلال در زندگی در بیرون از خانه كار كنند مخالف است چون باعث
انتظارات بیجای همسرانشان میشود. وی اضافه میكند: «تا وقتی مجردی، داشتن
شغل خیلی لذت دارد، همین كه به پدر و مادرت فشار نمیآوری و برای خرید
هرچیزی نباید از كسی اجازه بگیری، تو را برای كار مشتاقتر میكند، اما پس
از ازدواج تو مسئول یك زندگی هستی و اگر قرار باشد هم خانهداری و بچهداری
كنی و هم بیرون از خانه كار كنی دیگر سهمی از زندگی برای خودت نداری...»
او
معتقد است: « همه چیز در زندگی پول نیست، چون مردان مسئول تامین مایحتاج
خانوادهشان هستند، وقتی زنان برای كار بیرون از خانه به خودشان فشار
میآورند، در واقع میخواهند با پیركردن خودشان از فشار بر آنها كم كنند،
در حالی كه معمولا مردها قدر اینگونه فداكاریها را نمیدانند».
شاید
گفتههای این خانم كمی بدبینانه باشد، ولی سمیه تا حدی آن را تائید میكند
و با بیان تجربه شخصیاش میگوید:« من 11سال در یك شركت انتشاراتی كار
میكردم، كارم از هشت و نیم صبح شروع میشد تا پنج بعدازظهر؛ وقتی هم به
خانه میرسیدم، ساعت شش بود، مجبور بودم سریع بچهها را از خانه مادرم
بردارم و به خانه خودمان برویم و شام آماده كنم وخسته وكوفته به رختخواب
بروم، این زندگی به مذاق شوهرم خوش نمیآمد، دائم غر میزد از این كه بعضی
روزها، مجبور بود چند ساعتی با بچهها تنها باشد، تا من از سركار به خانه
برسم، راضی نبود چون این كار را زنانه میدید، از طرفی وقتی هم درآمدش كمی
بالاتر رفت نارضایتیاش بیشتر شد، تا آنجا كه ایراد میگرفت و دخالت میكرد
كه حقوقم را چه میكنم، چرا پسانداز ندارم و چرا فلان چیز را خریدهام
و... همه این فشارها باعث شد تا قید كار را بزنم و خانهداری را ترجیح
دهم.»
یكطرفه به قاضی نروید
بعضی
از مردان تصور میكنند زنان پس از ورود به بازار كار، كسب درآمد تا گرفتن
ترفیع، به لحاظ روحی تغییر میكنند و دیگر آن همسر همراه و دلسوز نخواهند
بود.
«وقتی
با من ازدواج كرد دانشجوی لیسانس بود، مستاجر بودیم ومن خرج تحصیلش را
می دادم، بچهدار شدیم. او باید درسش را میخواند، من زیربال و پرش را
گرفتم تا درسش را تمام كند از بچهداری تا خانهداری وخرید خانه با من بود،
گفت میخواهد فوقلیسانسش را هم بگیرد. اول مخالفت كردم، بعد به این دلیل
كه نمیخواستم استعدادش سركوب شود، رضایت دادم، از بخت بد من قبول شد وسه
سال هم دنبال فوقلیسانس و پایاننامه و ... بود، تا این كه سركار رفت،
زندگی ما تازه داشت جان میگرفت، بعد از یكسال مدیرفروش شركتشان شد و
درآمدش دوبرابر شد و بیشتر از من حقوق میگرفت، آن زمان بود كه احساس كردم
به من اعتماد ندارد، پولهایش را از من مخفی میكرد، دائم با تلفن همراهش
حرف میزد و درحال چانه زنی بود. به من و پسرم توجه نمیكرد، تا این كه بگو
مگوهای ما آن قدر زیاد شد كه من حاضر شدم درخواست طلاق بدهم، حالا آنقدر
خستهام كه حاضرم همه چیز را بفروشم تا مهریهاش را بدهم و از زندگی من و
پسرم بیرون برود چون همه چیز برای او پول است. او واقعا همسر سال اول
زندگیام نیست!» (خلاصهای از یك پرونده حقوقی در دادگاه خانواده)
اگر شاغل بودم
خیلی
از زنان این روزها علاوه بر شغل خانهداری كه متاسفانه هیچ مزدی به آن
تعلق نمیگیرد، بیرون از خانه شاغل هستند. اینگونه اشتغال در شهرهای بزرگ
به امری رایج تبدیل شده و بسیاری از دختران پس از ازدواج نیز مایلند به
اشتغال در بیرون از خانه ادامه دهند. علت اینگونه تصمیمها چیست؟
راضیه
كثیری، صندوقدار بانك است كه فرصت سرخاراندن ندارد. دریافتی او ماهانه با
داشتن مدرك لیسانس، حدود 900 هزار تومان است، كه میگوید: «به این پول نیاز
داریم، چون ماهی 600هزار تومان اجارهخانه میدهیم و اتومبیلمان هم قسطی
است، پس مجبورم پابهپای شوهرم كاركنم، هرچند اگر هم نیاز نداشتم بازهم از
كارم استعفا نمیدادم چون به هرحال وقتی دستم در جیب خودم باشد، زندگی و
خرجكردن لذت دیگری دارد.»
این
خانم كارمند از زنانی میگوید كه به خاطر نیاز به همسر و متاسفانه صرف
زندگی خود برای شوهر و فرزندان پس از مرگ همسر و در دوران سالمندی نیازمند
فرزندانشان شدهاند و زندگی دردناكی را تجربه میكنند. او ادامه میدهد
مادرش از جمله همین زنان بوده كه با وجود سابقه كار ده ساله در آموزش و
پرورش، با تولد دومین فرزندش از كار بیرون از منزل كنارهگیری میكند و
خانهدار میشود، ولی پس از دو سال پشیمان میشود!
بهترین زندگی را برایش فراهمكردهام
اسماعیل
و اسماعیلها اگر روزی دربرابر سهم خواهی همسرانشان قرار بگیرند، اول شوكه
میشوند و دوم فریاد میزنند كه دیگر چه چیزی كم دارد؟ برایش بهترین زندگی
را فراهم كردهام!
الگوی
سنتی زندگی خانوادهها هنوز بر اساس مالكیت مردان خانواده است، اگر زنی
خانهدار باشد، هنوز در بسیاری از خانوادهها سهمش از دارایی خانواده بسیار
كم است. در نگاه اول شاید این موضوع اشكالی نداشته باشد، چرا كه در یك
زندگی مشترك هیچ دلیلی وجود ندارد فردی سهم بیشتر بخواهد و ارتباط گرم خود و
همسرش را سرد كند، این نحوه تفكر را بسیاری از زنان باور دارند و در بیشتر
موارد برای رضایت همسر و گرمی روابط بین اعضا، حتی به ذهنشان نمیرسد تا
از دارایی خانوادگی سهمی بطلبند. اما آنها كه مویی سپید كردهاند، نظر
دیگری دارند. هما، زن میانسالی است كه میگوید: « شوهرم از ملاكان بزرگ
شهرشان بود، زمین زیاد داشت، اما خدا بیامرز یك متر را هم به نامم نكرد، به
من اعتماد نداشت، آن موقع كه جوان بودم وقتی از او میخواستم برای تامین
آیندهام، زمینی به نامم كند تا سرمایهای برای آیندهام باشد، میگفت،
زمین به اسمت كنم تا هروقت دعوا كردی بروی درخواست طلاق بدی.» همای پنجاه و
شش ساله حالا با گذشت یك سال از فوت شوهرش، با مشكل جدیدی روبهرو شده
است: « پسر وعروسم قصد دارند خانه پدری شان را بفروشند، من هم آمدهام
بنگاه به خاطر همین، من كه سهم زیادی ندارم، ولی شاید بتوانم آپارتمانی
اجاره كنم، خندهدار است كه شوهرم مالك هكتارها زمین بود، آن وقت من دربه
در دنبال اجاره یا خرید یك واحد آپارتمان كوچك هستم!»
براساس
نتایج یك پژوهش در گرگان، درباره میزان سهمبری زنان از داراییهای مشترك
زندگی زناشویی، زنان بهطور كلی نسبت به همسرانشان سهمی كمتر از داراییهای
مشترك زندگی زناشویی و مالكیت مسكن دارند. بر اساس نتایج تحقیق عوامل
اثرگذار بر میزان سهم بری زنان از مسكن را میتوان به دو دسته عوامل مستقیم
مثل میزان مشاركت زنان در خرید مسكن، میزانی كه زن درآمد خود را در خانه
خرج میكند، ساخت قدرت اقتصادی در خانواده، عقیده شوهر به نانآور بودن مرد
در خانواده و عوامل غیرمستقیم مانند، تحصیلات و اشتغال زنان و نسبت درآمد
زن به شوهر دستهبندی كرد. مهمترین عوامل اثرگذار بر میزان سهمبری زنان
از مسكن، مشاركت زن در خرید مسكن است. به این ترتیب طبق انتظار، چون زنان
خانهدار به نسبت زنان شاغل به علت دسترسی نداشتن به شغل و درآمد، مشاركت
كمتری در خرید مسكن داشتهاند، از این رو سهم كمتر نیز در تملك آن دارند.
براساس
قانون ارث، سهم زن از ماترك همسرش یك چهارم و در صورت داشتن فرزند تنها یك
هشتم است، از آنجا كه امید به زندگی در زنان معمولا چندسال از مردان
بیشتر است، برخی مردان كه نگران آینده همسرشان هستند با واگذاری و به
نامكردن برخی اموال خود مانند زمین یا واحدهای آپارتمانی تلاش میكنند تا
آرامش او را در دوران تنهایی و سالمندی تضمین كنند.
اما
هنوز اینگونه تصمیم ها، فراگیر نیست و متاسفانه بسیاری از زنان به دلیل
فشار فرزندان و عروس و داماد، پس از فوت همسر وادار میشوند برای اعطای
آنچه در قانون، سهمالارث نامیده میشود، به فروش تنها سرپناه خود رضایت
دهند و از آنجا كه گاه سهم یكهشتمی آنان كفاف خرید مجدد كاشانهای مستقل
را نمیدهد یا به اجاره یا زندگی مشترك با خانواده فرزندان و در آخر ادامه
زندگی در خانه سالمندان راضی می شوند كه در هر سه صورت این نوع زندگی مورد
رضایتشان نیست.
تغییرالگوی مدیریت مالی
دكتر حسین ابراهیمی مقدم، مشاور خانواده:
بسیاری از خانوادهها روی این نكته كه محوریت اقتصادی خانواده باید با
آقایان باشد، تاكید بسیاری دارند، زیرا درآمدزایی در خانوادههای ایرانی
معمولا بر عهده مردهاست. اگر خانم درآمدی داشته باشد، جزو وظایفش محسوب
نمیشود، ولی اگر مردی درآمد نداشته باشد، یكی از مهمترین وظایفش را انجام
نداده است. از سوی دیگر، برخی معتقدند اگر مسائل اقتصادی به مردها سپرده
شود، خانواده احساس بهتری خواهد داشت، زیرا مردها روابط اجتماعی بهتر و
بیشتری دارند كه باعث كسب تجربههای متعددی در آنها خواهد شد. خیلی از
خانوادهها هم بر این باورند كه اگر خانمها مدیریت اقتصادی خانه را به
عهده بگیرند، بهتر نقش ایفا خواهند كرد. با توجه به باورهای متفاوتی كه
وجود دارد، بهتر است درباره مدیریت اقتصادی خانواده قبل از ازدواج صحبت شود
و هر دو نفر به نتیجه مطلوب برسند. در گذشته شاید برخی درآمدزایی زنان را
منجر به كاهش عزت نفس مردان میدانستند، اما این روزها مردان خوشحال هم
میشوند، همسرانشان در امور مالی به آنها كمك كنند. ما در جامعهای زندگی
میكنیم كه در حال حركت به سمت مدرنشدن است. در جامعه مدرن، الگویی وجود
دارد كه بسیاری از كشورهای غربی از آن تبعیت میكنند؛ اینكه زن و مرد هر
دو كار كنند، هر دو درآمدزایی داشته باشند و با هم در پیشبرد اهداف
اقتصادی خانه سهیم باشند.
به
هرحال چه بخواهیم چه نخواهیم، الگوی مدیریت مالی سنتی در حال تغییر است و
زنان چه به عنوان خانهدار و چه شاغل در بیرون از منزل مشاركت بیشتری در
مدیریت مالی خانوادهها دارند تنها مصرف كننده نیستند. در این بین توجه به
آینده زنانی كه از خود درآمدی ندارند، یك وافعیت است، زنان خانهداری كه با
كار خانگی، در ماه 600 هزار تومان ارزش افزوده تولید میكنند، اما هیچكس
آنان را به حساب نمیآورد و بحث حقوق آنان نه فقط در خانواده كه در باب
بیمه زنان خانهدار در جامعه منتفی است. به همین منظور، زنان خانهدار را
توصیه میكنند به آیندهنگری و زنان شاغل را به حفظ جایگاه اقتصادی و پرهیز
از سرشاخشدن با همسرانی كه نسبت به شأن و پیشرفت شغلی آنان میتوانند
حساس باشند، حساسیتی كه قادر است بنابر نص صریح قانونمدنی، زنان شاغل را
به بهانه هتك حیثیت خانواده از اشتغال منع كند.
پولاختلاف نیاورد
مریم رامشت، روانشناس:
در بعضی خانوادهها این نگرانی ایجاد میشود كه زن با كسب درآمد، الگوی
رفتاری دیگری را در پیش میگیرد. این پیشداوری ذهنی باعث مخالفت مرد با كار
زن میشود، البته باید این موضوع را پذیرفت كه به هر حال استقلال نظر و
تفكر زن خانهدار با شاغل شدن او تغییر میكند. اما در كل به دلیل دیدگاه
سنتی جامعه كه كار اصلی زن را در خانه میداند، حتی برخی مردان كه از نظر
مالی و به دلیل مشكلات اقتصادی به درآمد همسر نیازمند هستند، با كاركردن
زن مخالفت مستقیم یا غیرمستقیم میكنند. زنی كه برای كمك به درآمد خانه كار
میكند، وقتی با چنین دیدگاهی روبهرو میشود، نوعی حالت تعارض حس میكند.
بنابراین با استفاده از مكانیسمهای جبرانی، به جای این كه فكر كند او هم
احتیاج به استراحت دارد، دائم مشغول به كار میشود و تمام كارهای خانه را
به تنهایی انجام میدهد و برای جلوگیری از مخالفت همسرش، از او كمك
نمیخواهد؛ اینگونه به نظر میرسد كه بهطور غیرمستقیم خود را تنبیه
میكند.
مردان وابستگی زنان را دوست دارند!
خیلی
از قدیمیها بویژه در خانوادههای سنتی عقیده داشتند مرد خانواده مسئول
تامین هزینههای همسر و فرزندان است و این وابستگی مالی به او، مرد خانواده
را قاطع و سربلند میكند، این باور سنتی در خیلی از زنان چنان ریشه داشت
كه حتی به ذهن خود راه نمیدادند كه روزی درآمد و دستمزد زنان در خانواده
از مردان بیشتر باشد، اما امروز این اتفاق افتاده و با افزایش برخی
مهارتهای مورد نیاز بازار كار در میان زنان، نهتنها از وابستگی مالی زنان
به مردان كم شده كه گاهی سمت و پایگاه اجتماعی و اقتصادی زن بالاتر از
همسر اوست. خیلیها با این امر موافق نیستند. با توجه به رویه غالب اخلاقی
در میان مردان، آن را منجر به بروز اختلاف میدانند.
«اختلافات
برسر پول است، اگر حقوقت را دو دستی تقدیم شوهرت كنی آن وقت تمام مشكلات
حل میشود» نادره، شصت و چهار ساله و خانهدار است اما همیشه دوست داشته
معلم شود كه با مخالفت شدید همسرش، هیچوقت به آرزویش نرسیده است. او با
گفتن این نظر ادامه میدهد: «جوانترها نمیدانند كه همیشه جوان نمیمانند،
احتیاج به همسر چیز خوبی نیست، من به دختران و حتی عروسم كه خانه دارند،
همیشه توصیه میكنم دستكم برای خودشان حسابی باز كنند و هفتگی یا ماهانه
پولی را پس انداز كنند، تا در روزهای پیری چشمشان به ماترك شوهر و درآمد
بچهها نباشد.»
بنابراین
اگرچه براساس قانون مردان نان آورند و زنان از حیث درآمدزایی مسئولیتی
ندارند، اما این موضوع نمیتواند مانع از آیندهنگری زنان باشد، ضمن این كه
فرهنگ جاری در خانوادههای ایرانی در برخی موارد تحمل استقلال و جداسازی
درآمدها را ندارد و این جدایی زمینهساز جداسازیهای بعدی است. به همین
دلیل، كارشناسان اقتصادی، مشاوران خانواده و حتی ریشسفیدان فامیل به زنان
پیشنهاد میكنند تا با حساسكردن مردان و به رخكشیدن این استقلال باعث
بروز رفتارهای قهری و تدافعی در همسرشان نشوند.
بگومگو ممنوع
دكتر محمد مجد، روانشناس،
درباره مزایای اشتغال زنان میگوید: «تحقیقات نشان میدهد زنان شاغل كمتر
از زنان خانهدار دعوا می كنند چرا كه كار بیرون از خانه سبب می شود شوهران
صاحب همسری باشند كه آنها را بهتر درك میكنند. چرا كه زن خانهدار به
مردش می گوید: «با من حرف بزن، تو با من حرف نمیزنی» این شكایت قدیمی
زنانی است كه تمام روز را خانهنشین هستند. شوهر، طناب نجات زن و تنها رابط
وی با دنیای خارج به شمار میرود، اما مرد پس از یك روز كار خستهكننده
تمایلی به گپزدن ندارد، بلكه میخواهد دستكم مدتی در آرامش و سكوت تنها
بماند. امروزه زنان شاغل كه مجبورند بسیاری از اوقات خود را صرف فعالیتهای
شغلیشان بكنند دیگر نیازی ندارند برای صحبتكردن مرد را تحت فشار قرار
دهند. با وجود این وقتی زنان با همسرشان هستند صحبتكردن برای شوهرشان
آسانتر مینماید اكنون او میتواند در باره آنچه در طول روز برایش رخ
میدهد (مثل ترافیك، گرمی هوا، مسائل اداره، همكاران و...) با همسرش به
عنوان شخصی كه او هم بیرون از خانه است و برای درك فشارها، اضطرابها و
توفیقهای محل كار بخوبی مجهز به نظر میرسد حرف بزند. گفتوگوی زنان در
خصوص شغلشان نیز چیزی است كه مردان میتوانند درك كنند و به آن علاقهمند
باشند، همراه با آن هرچه مرد در كارهای خانه و بچهداری بیشتر مشاركت داشته
باشد او را بیشتر درك میكند.»
بگومگو ممنوع
به
رخكشیدن پست و درآمد، كوچك شمردن كارهای روزانه همسر، نداشتن آیندهنگری
مالی، به فكر آینده مالی همسر نبودن و... از جمله خطاهایی است كه در بسیاری
موارد باعث میشود تا زن و شوهر درك درستی از هم نداشته باشند. آنها كه
مویی سفید كردهاند و آنها كه در سن جنبوجوش اقتصادی قرار دارند همه
معترفند وابستگی در هر دوره سنی، آزاردهنده است، منتهی مدیریت مالی خانواده
با كمك یكدیگر میتواند از بار این آزارها بكاهد.
درآمدتان را مخفی نكنید: شوهر
شما چقدر درآمد ماهانه دارد؟ همسرتان در ماه چقدر حقوق میگیرد؟ خیلی از
ما، با وجود عشق و علاقه به همسرمان نمیتوانیم جواب این سوالات را بدهیم
چون او درآمدش را از ما پنهان میكند، شاید چون به ما اعتماد ندارد، یا سین
جیمكردن ما برای حقوقش او را معذب میكند!
پسانداز فراموش نشود:
برخی از مادران برای پسانداز فرزندانشان پیشقدم میشوند، اما برای خود
قدمی برنمیدارند، این شما هستید كه بعد از همسر، به ثمره مدیریت مالیتان
نیازمند میشوید.
مدیریت مشترك مالی:
این كه در ماه حقوقتان را برای خودتان خرج كنید در حالی كه همسرتان زیر
بار هزینههای قسط، اجاره و خرج و برج در حال لهشدن است، هنر نیست!
گوشهای از مخارج را شما بگیرید. از آنسو، قدرشناسی فراموش نشود، شما زیر
یك چتر زندگی میكنید، اگر برسرهر كدامتان بلایی ببارد، شما هم در امان
نخواهید بود.
منبع:جام جم